شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

41.ماه بیست و نهم

پسر گلم چندتا رنگ جدید یاد گرفته.دیگه اسم رنگا رو هم خودش میگه.سفید،سیاه،قهوه ای،بنفش ،نارنجی....اما همچنان علاقه عجیبی به رنگ آبی داره بسیار سیاست داری و حسابی با شیرین زبونیاش ما رو می خندونه.وقتی ازش می پرسم فلان چیز کجاست میگه والا نییدونم میخوام بخورمش.یا وقتی باهام حرف می زنه و من حواسم نیست میگه منو نگا کن.جباب منو بده. این ماه خیلی پیش اومده سر دستشویی رفتن خیلی بحث می کنیم.انقد لفتش میدی که لحظه آخر چند قطره از دستت در میره بعد میگی منو دبا(دعوا)نکنی منو دبا نکنی ولی در کل من و تو خیییییلی باهم درگیریم.همش درحال دعوا و جیغ و دادیم نمی دونم از کجا یاد گرفتی انقد تحویلمون می گیری.به بابات میگ...
26 شهريور 1394

40.ماه بیست و هشتم

پسر گلم دیگه حسابی شیرین زبون شدی و کلی از دستت می خندیم.شبا برامون قصه میگی (یکی نبود یکی نبود یه خانوم مرغه بود...........قدقدقدا کرد افتاد تو آب قصه ما به سر رسید کلاغه نرسید خونشون)  این مثلا قصه جوجه اردک زشته.اون وسطاشم که نقطه گذاشتم نمی فهمیم چی میگی. این ماه چون سرما خوردی مجبور بودم بخاطر آنتی بیوتیکت صبحا بیدارت کنم. یه روز که صبح داشتم می رفتم سرکار بهت گفتم من وقتی میرم سرکار خیلی دلم برات تنگ میشه.بهم گفتی نرو سر کار.قربونت برم که انقدر ساده مشکلاتو حل می کنی. یه اتفاق دیگه ای هم افتاد که دیگه خیلی قدرتو می دونم.یکی از دوستام اومد خونمون.دیگه به چشمم دیدم بچشون چنان بلایی سرشون میاره که فهمیدم تو وا...
4 شهريور 1394
1